کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

بابا و پسرش

خدایا به امید تو...

خدا برای تو می نویسم. برای تو که به هر دردی آگاهی و از هر خبری خبر داری. برای تو می نویسم که از دل همه با خبری و عالم مکنونات قلبی. خدایا برای تو می نویسم، برای تو که دستانت بالای هردستیه. برای تو که بدون اراده تو برگی از درختی نمیفته و با اراده کوهی جابجا میشه. خدایا ازت خواسته های خیلی زیادی دارم که خودت میدونی. اما الان فقط یه خواسته دارم. پسرم سالم باشه. همین و بس. خدایا من پسرم را سالم از تو می خوام. تو را به فاطمه زهرا و علی اصغر حسین قسمت میدم پسر من و همه بچه هایی که مامان و باباهاشون چشم امید به سالم بودنشون دارند، صحیح و سالم به دنیا بیان. خدایا تنها امیدم تویی. همه امیدم تویی. خدایا نا امیدم نکن. یادت باشه خودت گفتی «ا...
27 مهر 1390

دعا کنید برای همه نی نی ها

سلام پسرم. خوبی بابایی؟ چه خبرا عزیز دلم؟ خوش می گذره بهت؟ پسرم چند وقتیه که بابایی نگرانه و همین نگرانی باعث شده دلش بگیره و ناراحت بشه. ناراحتی منم از ترسه.ترس از اینکه نکنه خدای نکرده خدا بخواد منو امتحان کنه و زبونم لال و خدای نکرده شما سالم به دنیا نیای. به خدا از گفتن یا نوشتنش هم ترس و واهمه دارم و الان که اینو می نویسم بغض سنگینی به گلوم فشار میاره. پسرم من تورو فقط از خدا صحیح و سالم می خوام. یعنی فقط از خدا می خوام که ان شاءالله صحیح و سالم به دنیا بیای و بزرگ بشی. نه تنها شما که همه نی نی های دنیا. در آخر بگم من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم اونقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
27 مهر 1390

نیمچه گزارش جمعه

سلام پسرم گل پسرم تاج سرم. خوبی بابایی؟ چه خبرا؟ خوش می گذره عزیز دلم؟ عارضم خدمت پسرک گل به سر تاج سرم که امروز جمعه هست و ما هم توی خونه و از تعطیلی بهره مند و ملالی نیست جز دوری شما که از این فراق حتی خامه ی جان بی تاب گردیده و سر به بیابان دل نهاده و آواز غم شیخ دیار شیراز سر می دهد که: فراق نامه ٔ سعدی به هیچ گوش نیامد که دردی از سخنانش در او نکرد سرایت اینم تاثیرات لیسانس ادبیات بابایی. می خوام انشاءالله ادامه هم بدم با دعای پسرم البته. خب بریم سر اصل مطلب. امروز که جمعه هست با مامان مینا آشپزخونه کوچول موچولوی خونه را ریختیم بیرون و یه حال اساسی دادیم بهش و آشپزخونه تکونی کردیم. دیشب هم که با خانواده مامان مینا رفتیم پارک و من...
23 مهر 1390

گزارش یک شب بارانی

سلام بر گل پسر بابا جناب آقای کیان اصفهانی. خوبی عزیز دلم؟ صبح دل انگیز پاییزیت بخیر. انصافا هم که دل انگیزه. خب چه خبرا گل پسرم؟ ان شاءالله که بهتون خوش می گذره.آره؟ بابایی دیشب توی بندر بارونی زد که نگو. اینقدر خوشگل بود پسرم این بارون. اولش که نزدیک نیم ساعت فقط رعد و برق صاعقه بود و چه قدر هم که زیبا بود و جذاب و واقعا آیه الهی! ناز پسرم بگم برات که بعد از تقریبا نیم ساعت رعد و برق بارونی زد که بیا و ببین. چه کرد آسمون وقتی که بغضش ترکید و آواز هق هقشو سر داد و خلاصه زمین و زمان را برکتی بخشید. خیلی بارون شدید و تندی بود. اینقدر شدید بود که از زیر پنجره ها و کولر آب میومد توی خونه و من و مامان مینا از روی ناچاری مجبور شدیم لباسامون را بذ...
20 مهر 1390

امام رضا

سلام سلام به گل پسرم. تاج سرم. آقا کیانم. خوبی بابایی؟ چه خبرا عزیز دلم؟ خوش می گذره بهت پسرکم؟ مدتی برات ننوشتم.گفتم امروز بیام. خب دیروزم که جشن میلاد امام رضا(ع) بود و می خواستم برات دیروز بنویسم که شیطون نذاشت! توی این مدت اتفاقات جالبی افتاده بابایی! از استانداری با مامان تماس گرفتند که توی آزمون استخدامی استانداری قبول شده. البته برای ثبت اسناد. اونم کجا؟! ابوموسی! منم هرچی به مامانت میگم آخه مینا خانم نیازی نیست بری اونجا. تو بچسب به وکالتت. کارآموزیت دیگه تمومه. اما مامانتو تو بهتر از من می شناسی بابایی. یه مرغ داره که فقط خدا یه دونه پا براش آفریده. منم اگه خدا بخواد فکر کنم بشم مدیر روابط عمومی اداره. اگه بشه خوب میشه. البته پو...
19 مهر 1390

تخت و کمد کودکمان چگونه باشد؟

سلام به همه مامان باباهای نی نی وبلاگی. یه مطلب خیلی خیلی به درد بخور دیدم و با خودم گفتم بذارم توی وبلاگ آقا کیانم تا همه استفاده بکنند. وسایل اتاق کودک و به خصوص نوزاد متنوع و زیادند. چیدمان آن‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است تا در عین مرتب بودن، امکان دسترسی به آن‌ها به راحتی وجود داشته باشد.  1‌- انتخاب تخت نرده‌ای قابل تنظیم برای کودکی که به زودی یاد می‌گیرد از نرده بالا برود و نسبت به محیط اطراف کنجکاو می‌‌شود، بسیار مهم است.  تخت‌هایی که تنظیم‌های مختلف دارند و هم‌زمان با رشد کودک قابل تغییرند مناسب بوده، می‌توان چند سالی از آن‌ها استفاده کرد. در ب...
19 مهر 1390

یه مطلب کوتاه به درد بخور پزشکی

سلام. مطلب جالبی توی سایت سیمرغ خوندم بد ندونستم اینجا بذارم تا پدر و مادر ها بخونند و ازش مطلع بشن. هم به درد خودشون می خوره و هم به درد نی نی هاشون و بچه هاشون. وقتی که پوست دچار خارش می‌شود، اولین واکنش خاراندن است. با اینکه خاراندن تسکین دهنده است، اما این تسکین موقتی است، در حالی که عواقب آن بسیار جدی است؛ خارش احتمال شدت پروریتوس، خطر عفونت و به ویژه جوش (تاول) و باقی ماندن همیشگی آثار جوش ها را به همراه دارد. در واقع، هر چه بیشتر پوست تان را بخارانید، بیشتر بر واکنش پوست تأکید کرده و به این ترتیب پوست را بیشتر برهنه کرده اید و آن را در معرض میکروب ها قرار داده اید. پس بهتر است از این کار اجتناب کنید و راه حل دیگری برای تسکین ...
12 مهر 1390

گزارش یک روز به کیانم

سلام سلام صدتا سلام به کیان قند و عسلم. خوبی پسرم؟ صبحت بخیر. کار من این شده که صبح ها بیام و برای شما گزارش روز قبل را بدم. نه اینکه نی نی وبلاگ توی خونه باز نمیشه، من میام توی اداره برات می نویسم. دیروز عصر بابایی سرش درد می کرد.چون فکر کنم یه کمی سرما خورده باشم.آخه جمعه که داشتم تخت شما را می بستم اینقدر عرق کردم، بعدش که از اتاق رفتم بیرون باد کولر بهم خورد و منم سرما خوردم. دیروز عصر که از خواب بیدار شدم مامان جون تماس گرفتند و گفتند آب خونشون قطع شده. منم رفتم دنبالشون و آوردمشون خونه خودمون. خوش گذشت.بد نبود خلاصه. خاله نغمه و عمو اصغر و دانیال هم اومدند. دانیال پسر خاله نغمه شماست عزیزم و فوق العاده با ادب و مهربونه.امسال ر...
10 مهر 1390

تخت پسرم

باز هم سلام بابایی.خوبی پسرم؟چه خبرا عزیز دلم؟امروز صبح اینقدر ناراحت بودم که صبحم را با گلایه و گلایه گذاری شروع کردم و شما را هم ناراحت کردم گل پسرم. ازت معذرت می خوام پسرم. آخه خیلی ناراحت بودم. البته خدا را شکر الان خیلی بهترم. پسرم اینقدر ناراحت بودم که یادم رفت بهت بگم دیروز تخت خواب شما را گذاشتیم توی اتاق.اینقدر خوشگل شده عزیزم.اون سرویس خواب ببعی را هم گذاشتیم توی تختت.کوچیکه برای تخت؛ اما قشنگه.راستی تخت شما را که گذاشتیم دیدیم دیگه جای کمد نیست برای شما. آخه خونه ما خیلی کوچیکه و فقط یه دونه اتاق خواب داریم عزیز دلم. کیانم حالا من را ببخشید که نمی تونم اون طوری که باید و شاید برای شما آسایش فراهم کنم.آخه بابایی پولدا...
9 مهر 1390

چند کلام با پدر و مادرها

سلام. امروز در حین مطالعه به نکات جالبی در مورد تربیت کودک برخورد کردم که بد ندیدم پدر و مادر های عزیز هم از آنها مطلع شوند. هیچ وقت از کودکتان سوالی نپرسید که مجبور شود پاسخ دروغ بدهد. مثلا اگر ستکانی را شکسته از او نپرسید چه کسی آن استکان را شکست؟ بگویید تو این را شکستی و حالا خرده های آن را با کمک یکدیگر جمع می کنیم. اگر منکر شکستن آن شد به او نگویید دروغ نگو یا دروغ می گویی! گفتن اینکه «تو آن را شکستی و هروقت دوست داشتی بیا تا در مورد این موضوع با یکدیگر صحبت کنیم» کافیست. البته فراموش نشود که این صحبت ها باید همراه با لحن خوب و مهربانانه باشد. نه آمرانه. اگر هم مطمئن نیستید که راست می گوید یا دروغ، کاملا صادقانه و م...
5 مهر 1390